جواب معرکه
پشت پنجره نشستهام و به منظره بیرون نگاه میکنم. خورشید را دوست دارم. گرمای آن به گلهای من حیات میبخشد. یکی از دوستان من باران است. قبلا که در گلخانه بودم، نرمی آن را بر روی گونههای خود حس میکردم. راستی من گلدان هستم و گلها فرزندان من هستند.
من در خانه مراقب گلهای شما هستم و آنها را به رشد و شکوفایی میرسانم. به عنوان یک گلدان، من یک محیط زیبا و محافظت شده برای گلها ایجاد میکنم و برای آنها آب و هوای مناسب و منابع غذایی لازم را فراهم مینمایم.
بذرها پس ازکاشت در خاک من، شروع به رشد میکنند. با آبیاری منظم، نور خورشید و محافظت از آنها در برابر هرگونه خطر، گلها به تدریج رشد میکنند و برگها و شاخههای جدیدی تولید میکنند.
من از گلهای خودم لذت میبرم. آنها با رنگهای زیبا و عطر دلنشین خود، به فضای خانه زیبایی میبخشند و آنجا را به محیطی زنده و پرانرژی تبدیل میکنند. هر گل با شکوفایی خود، داستان منحصر به فردی را نقل میکند.
به عنوان گلدان، مسئولیتهای زیادی دارم. از جمله آنها این است که باید آب را به درستی در خاک خود جذب کنم و از زمین و محیط مناسب برای رشد گلها اطمینان حاصل کنم. همچنین، باید مراقب حشرات و بیماریهای مختلفی که ممکن است گلها را تهدید کنند، باشم.
به عنوان گلدان، من باعث شادابی و زیبایی در خانه شما میشوم. با دیدن رشد و شکوفایی گلها، شما نیز لذت میبرید و احساس خوبی به شما القا میشود. میخواهم یک خاطره برای شما تعریف کنم. روزی پنجره باز بود و یک حشره به نام زنبور عسل به داخل خانه آمد. او روی گلبرگهای گل من نشست. صاحب خانه وقتی او را دید گفت: زنبور عزیز، این گل شهد زیادی برای تو ندارد که بتوانی عسل بسازی. زنبور بعد از شنیدن این جمله از همان مسیری که وارد شده بود، بیرون رفت. من هم از همان موقع متوجه شدم که زنبورها، عسل تولید میکنند.
ما گلدانها انرژی مثبت و حال خوب را به خانه شما میآوریم. با ما مهربان باشید تا گلهای زیبا برایتان پرورش دهیم.